دوستان عزیزم سلام
نظرهایی که برام مینویسید یا خصوصی هستن یا بیشترشون تبلیغاتی رو به دنبال دارن . خواهش میکنم نظر هایی که دارای تبلیغات هستند رو نذارید چون به هیچ وجه تایید نمی شن .
آبرنگ...
برچسب : نویسنده : zeinab sadat 0tanhai0i بازدید : 114
دوستان عزیز من چند روز نیستم . چون برای مراسم شب های قدر داریم به مشهد مقدس سفر میکنیم . نائب الزیاره شما هستم . شما هم اگر رفتید جایی برام دعاکنید
التماس دعا
آبرنگ...برچسب : نویسنده : zeinab sadat 0tanhai0i بازدید : 113
سلام دوستان
امیدوارم که طاعات و عباداتتون مقبول درگاه الهی باشه
تا ساعتی پیش والیبال تیم ملی کشورمون به رقابت با روسیه پرداخت.
برای بچه های تیم ملی دعا کنید که بازی رو ببرن و یه خداحافظی شیرین با لیگ جهانی داشته باشن . البته اگر هم نبردن هیچ عیبی نداره چون چیزی از ارزششون کم نمیشه.
جا داره که از همین جا به بچه های والیبال بگم که واقعا گل کاشتید و غیرت ایرانی رو به همه ی جهان نشون دادید . خداقوت
ناگفته نمونه که از همه ی طرافدارای والیبالی ایران که در ورزشگاه حاضر هستن هم تشکر میکنم و به خاطر همراهی تیم ملی تا لحظه ی آخر همدلی خودشون رو نشون دادن
آبرنگ...برچسب : نویسنده : zeinab sadat 0tanhai0i بازدید : 152
بچه ها میخوام دعوتتون کنم به یه چالش ماه رمضونی
شماها وقتی ماه رمضون میاد یاد چه چیزی میوفتید ؟؟؟
آبرنگ...برچسب : نویسنده : zeinab sadat 0tanhai0i بازدید : 101
آبرنگ...
برچسب : نویسنده : zeinab sadat 0tanhai0i بازدید : 109
((سبحان الله یا فارِجَ الهَمّ و یا کاشفَ الغَم فرِّجْ هَمّی و یَسِّرْ
امری و ارحَمْ ضعفی و قِلةَ حیلتی و ارزُقنی من حیث لا اَحتَسِبُ یاربّ
العامین))
ترجمه:
منزه است خداوندی که بر طرف کننده غم ها است.
غم و مشکل من را برطرف کن،
بر ضعف و کمی چاره ام رحم کن و
مرا از جایی که گمان نمی کنم روزی ده ای
پروردگار جهانیان.
حضرت محمد (ص) فرمودند : هرکس مردم را از این دعا با خبر کند در گرفتاریش
گشایش پیدا می کند.
برچسب : نویسنده : zeinab sadat 0tanhai0i بازدید : 110
آبرنگ...
برچسب : نویسنده : zeinab sadat 0tanhai0i بازدید : 189
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند.
آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟پسر پاسخ داد:
عالی بود پدر! پدر پرسید آیا به زندگی آنها توجه کردی؟پسر پاسخ داد: بله پدر! و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد.
ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند.
حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست! با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد : متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم.
نظر ، نظر ، نظر یادت نره
آبرنگ...برچسب : نویسنده : zeinab sadat 0tanhai0i بازدید : 101
سلام دوستان
من زینب هستم و از آشناییتون خوشبختم
امیدوارم که این وبلاگم براتون مفید باشه و از مطالبی که براتون میذارم لذت ببرید.
لطفا نظر یادتون نره......
آبرنگ...
برچسب : نویسنده : zeinab sadat 0tanhai0i بازدید : 105